سینمای روسیه با خودش می جنگد

بحث ها پس از ساده نبودن فیلم ها ، و روزنامه نگاران از سراسر کشور در آن شرکت کردند. آنها اغلب اصلاً فیلم های روسی را دوست نداشتند ، اما اینها آثار برجسته ای بودند که روندهای موجود در سینمای معاصر روسیه را منعکس می کردند. شخصی با سو abuse استفاده سالن را ترک می کرد. ما با فیودور پوپوف در مورد نحوه کار فیلمسازان جوان در مرکزی که وی سرپرستی آن است صحبت کردیم.

– آیا شما دوباره با بوریس آکوپوف روی نقاشی جدیدش “گربه” کار می کنید؟ او اکنون روی چه ماده ای کار می کند؟

– همانطور که خود بوریس می گوید ، این دنباله اولین فیلم او “گاو نر” خواهد بود. او حتی به یک سه گانه فکر می کند. این بار یک داستان زنانه وجود خواهد داشت ، اما اکشن نه در دهه 90 ، بلکه در زمان ما اتفاق می افتد. قهرمان کاتیا ، ملقب به کت ، یک دختر اسکورت است ، او یک کودک یک ساله دارد. این برخورد با این واقعیت همراه است که وی بین کارفرمای خود که پس از توقف اجباری مدیون است و کودک ، درگیر شده است. او در برقراری ارتباط با او موانعی دارد.

– ادامه اینجا کجاست؟ قهرمان و زمان کاملاً متفاوت است

– وقتش نیست. می توانید هر دوره ای را طی کنید و برخی از موضوعات متناسب با امروز را تجزیه و تحلیل و تشریح کنید. قهرمانان دوباره جوان هستند ، درست مثل The Bull. شخصیت ها و سرنوشت آنها از طریق برش عمومی نشان داده می شود و مهم نیست که این دهه 90 نیست ، بلکه زمان ماست. تفاوت زیادی وجود ندارد ، زیرا جوانان تقریباً همین مشکلات را حل می کنند.

– فکر می کنید چرا فیلمسازان جوان دائماً به دهه 90 و مثلاً دهه 80 روی نمی آورند؟

– به نظر من حتی جالب است وقتی که افراد از یک نسل دیگر زمانی را که به دست نیاورده اند تخمین بزنند. من شخصاً این را می فهمم. دهه 90 زمینه خوبی برای تحقق هر ایده ای فراهم می کند. همه چیز وجود داشت – عاشقانه ، پست ، بدبینی ، جنایاتی به نام چیزی ، انتخابات صادقانه و غیر صادقانه تا کسی رد نشود. همه چیز آمیخته بود. هر موضوعی را در نظر بگیرید و آن را در مطالب دهه 90 فاش کنید. در حالی که ما در صلح زندگی می کردیم ، در منطقه دیگری از کشور جنگ بود. گاهی مسکو را نیز لمس می کرد. بیایید به یاد داشته باشیم ، “Nord-Ost” ، خانه ها را منفجر کرد.

بوریس آکوپوف 35 ساله است. او دهه 90 را در جوانی پیدا کرد و احتمالاً برداشت های خاص خودش را دارد. علاوه بر این ، پدرش بازپرس بود ، او داستانهای مختلفی را برای او تعریف کرد. من ناگهان یک مقایسه غیرمنتظره با “آمارکورد” فلینی داشتم ، که نه تنها دوران کودکی خود را به یاد می آورد ، بلکه دیدگاه خود را در مورد جامعه نشان می دهد. من علاقه مندم البته من دیدگاه خودم را درباره دهه 90 دارم. در آن زمان من دیگر بزرگسال بودم. بوریس دیدگاه خاص خود را دارد. عالی است.

– بوریس در باله تحصیل کرد و احساس یک فرد ملایم را ایجاد می کند ، و ناگهان چنین انفجاری روی صفحه رخ می دهد.

– بوریس و مادرش ، که من کمی آنها را می شناسم ، از نحوه رشد او در بالاشیخا گفتند. این منطقه یک منطقه هولیگان است. بنابراین مادرم او را به مدرسه شبانه روزی تئاتر بولشوی فرستاد ، جایی که شدیدترین نظم ، تمرین و نظم وجود داشت ، فقط اگر او یکی از کسانی نشود که فیلم “گاو نر” را برای او ساخته است. بوریا هنرمند تئاتر بولشوی شد ، به طریقی پیش رفت. در آنجا هیچ چیز ستاره ای وجود نداشت ، اما به اندازه کافی اعمال جسمی باورنکردنی ، جراحات وارده بود. به گونه ای که بسیاری از ورزش ها در حال استراحت هستند. در باله ، زمانی به سرعت می گذرد که هنوز می توانید به چیزی برسید. و در برهه ای از زمان ، بوریس به کارگردانی رسید. همه چیز به یک باره اتفاق نیفتاد ، راهی خاص برای مبارزه و انکار ، غلبه بر خود وجود داشت. وی در VGIK نزد آندری اشپای و ولادیمیر فنچنکو تحصیل کرد.

– فیلم جدید وی در کجا و چه زمانی فیلمبرداری می شود؟

– در ماه نوامبر در مسکو. بوریس موفق شد یوری بوریسوف را در تصویر اول کشف کند ، که در آن زمان کمتر شناخته شده بود. اما ما چنین وظیفه ای نداریم – گرفتن بازیگران ناشناخته. رویکرد او به من نزدیک است. او فردی طلبکار است. یک تیم عالی تشکیل شده است ، یک فیلمبردار جوان و با استعداد Pyotr Buslov Jr ، پسر کارگردان و تهیه کننده کنستانتین بوسلوف ، دعوت شده است.

– آیا به کار با جوانان علاقه دارید؟

– بله ، آنها متفاوت و بسیار با استعداد هستند. کسانی که قبلاً قابل اعتماد و اثبات شده اند ، اجازه دهند فیلم های محبوب خود را شلیک کنند ، که متأسفانه ، مردم اغلب به آنها مراجعه نمی کنند.

– شما ، بوریس آکوپوف و الکساندر تسوی بر اساس VGIK Debut کار می کردید. چه چیزی به فیلمسازان مشتاق می دهد؟

– “اولین VGIK” برای نه سال وجود دارد. در آنجا من عمدتا اولین بار تولید می کنم و نه تنها کارگردان ها بلکه فیلمنامه ها را نیز تولید می کنم. با الكساندر گالیبین فیلم بچه ای “ماجراجویی باچی كوچك” را طبق فیلمنامه ای كه در استودیوی زویا كودری توسط شاگردانش ایجاد شده ، فیلمبرداری خواهیم كرد ، جایی كه آنا ولر نویسنده اصلی آن بود. چرا از گالیبین باتجربه دعوت می شود و یک اولین نیست؟ برای داشتن اعتماد به نفس ، از آنجا که هم فیلمنامه اولین کار است و هم کودکان فیلمبرداری می کنند. پنهان نمی کنم: بودجه بیشتری برای فیلم های کودکان در نظر گرفته می شود. اما فیلمبرداری از آنها با کمک اولین کارها بسیار سخت است. ما با بودجه کمی به سختی می توانیم نقاشی های خود را مدیریت کنیم. این یک آزمایش جدی برای جوانان است: اولین عکس در یک کلاچ مالی شدید است. اما کسانی که از نظر خلاقیت صلاحیت دارند آن را تصویب می کنند ، همانطور که با ساشا هانت ، بوری آکوپوف ، ساشا تسوی بود. همه کسانی که با ما شروع کردند اکنون در محل کار خود هستند. در یک سفر مستقل ویتالی ساسلین ، که قبلاً سه عکس گرفته است. او اولین فیلم خود را “نجس” با ما ساخت. دومین نقاشی او «سر. دو گوش “در بسیاری از جشنواره ها جایزه دریافت کردند.

– “Defile” بهترین تصویر نیست ، اما دو تصویر بعدی خوب هستند.

– گشایش ها همیشه موفقیت آمیز نیستند. نکته اصلی این است که یک نفر را روی ریل قرار دهید. ویتالی در تولید آسان نبود. او تصویر دوم را بدون تهیه کننده شلیک کرد تا کسی فشار نیاورد. ایوان شاخ نزاروف هنوز تصویر دوم را حذف نکرده است – او به دنبال مضمون خودش است. ساشا تسوی کارگردانی درخشان است. عکس او “وقتی او می آید” با کارگردانی درخشان ، فیلمبرداری ، بازیگری و کار درخشان. منتقدان از آن استقبال کردند. اما همانطور که یکی از انتخاب کنندگان مشهور جشنواره گفت ، این فنجان قهوه آنها نیست ، که قابل درک است. این یک فیلم ژانر ، یک هیجان روانشناختی است. ساشا نزد ولادیمیر خوتیننکو تحصیل کرد ، اما نه در VGIK ، بلکه در دوره های عالی برای نویسندگان فیلمنامه و کارگردانان. با این حال ، ما آن را در استودیوی خود راه اندازی کردیم. او یک فیلمبردار دارد – نیکیتا کارمن از VGIK.

– آیا مربوط به فیلم کلاسیک سینمای شوروی روم کارمن است؟

– مستقیم ماکسیم کارمن فیلمبردار پدر او است ، رومن کارمن پدربزرگ پدرش است.

– روزنامه نگارانی که از مناطق مختلف کشور به این گردهمایی آمده اند ، معلوم است که به سختی سینمای روسیه را می شناسند.

– این موضوع شخصاً برای من بسیار دردناک است. با چنین مشکلی شما اولین مسابقه را مشت می کنید ، به دنبال بودجه می گردید ، سپس در بخش تولید همه کارها را انجام می دهید تا هیچ سازش خلاقانه ای رخ ندهد ، و بچه ها احساس کمبود و موفقیت نکنند ، تصویر را به جشنواره برسانند ، و سپس با عدم امکان اجاره مواجه می شوید. اینکه بگوییم شرایط دشوار است ، چیزی نگویم. و این دشوار است زیرا ما با خودمان می جنگیم. یک فیلم پرفروش با بودجه هنگفت بیرون می آید و بقیه را شلوغ می کند ، همه سالن ها را اشغال می کند و مقدار کمی جمع می کند. او گرفتار سینمای هالیوود است. بعد از همه گیری ، فکر می کنم سهم سینمای داخلی خیلی کمتر از ده درصد باشد. فیلم “چگونه سیر ویتکا Leha Shtyr را به خانه معلولین منتقل کرد” ساخته الکساندر هانت ، که در VGIK Debut ساخته شد ، خودمان پخش شد. اما قبل از آن ما برای همه توزیع کنندگان از یک حلقه عبور کردیم. بزرگانی مثل ما متوجه نمی شوند. ما برای آنها حشرات هستیم. آنها تصاویر جهانی دارند. و سپس دانه هایی وجود دارد که حتی اگر یک کیلوگرم بخورید ، نمی توانید بخورید. توزیع کنندگان مستقل علاقه مند هستند ، اما وقتی شروع به صحبت با آنها می کنید ، حساب به نفع ما نیست. من مجبور شدم خودم اجاره اش کنم.