افکار از خود را نشانه سیاه, دوست, دوست

حسن نیت ارائه میدهد از رامش یک Nagarajah من هستم به طور منظم تنها سیاه و سفید بچه در عکس. من تسلط بهنگا

توسط ETELARESANKHABAR در 30 خرداد 1399
From-Your-Token-Black-Friend-1
حسن نیت ارائه میدهد از رامش یک Nagarajah

هستم به طور منظم تنها سیاه و سفید بچه در عکس. من تسلط بهنگام سیاه, شوخی مناسب برای القاء یک گناه "شما فکر می کردم اما نمی توانستم آن را می گویند" خنده را از من سفید همسالان. من می دانم که تمام کلمات به "Mr. Brightside" توسط قاتلان.

من یک نشانه سیاه و سفید ، یکی سیاه و سفید در این گروه از مردم سفید. این عنوان در یک نظر بر عمق روابط من; من قطعا برکت به دوستان که من انجام دهد. اما با همه تعاریف از واژه من در بسیاری از راه های آن کودک پوستر. و با توجه به بسیاری از مکالمات اتفاق می افتد در حال حاضر در اطراف سیستمیک نژادپرستی در آن احساس اشتباه را به استفاده از موقعیت من به عنوان یک دوست محترم در بسیاری از های مختلف سفید جوامع به منظور کمک به جریان گفت و گو است. به اعتقاد من داستان من صحبت می کند به طور مستقیم به پنهان طبیعت از نسل جدیدی از نژاد پرستی — ساختاری آن طرف به همراه ضمنی و تعصب — و ممکن است اثبات مفید برای بسیاری از من می دانید که به دنبال درک بهتر.

***

قایقرانی تا من زندگی می کردند در درون شهر بوستون در Roxbury. من با حضور در مدرسه ای در حومه شهر از طریق یک برنامه به نام METCO — طولانی ترین به طور مداوم در حال اجرا داوطلبانه مدرسه لغو تبعیض نژادی مشخص برنامه در کشور آغاز شد که در اواخر 1960s. من دو خواهر و برادر من و من با حضور در مدرسه وستون ماساچوست یکی از کشور ثروتمندترین شهرهای. محل به سرعت تبدیل شد ما خانه دوم در کنار بوستون, من می خواهم تعداد آن به همان اندازه به عنوان محل من مطرح شد. هر سه ما را به خوبی انجام داد و با تمام استانداردهای. ما تا به حال تمام شده است شرکت رئیس جمهور از مدرسه من و برادرم هر دو فوتبال کاپیتان و هر سه از آمریکا رفت و در پایان دانشگاه.

برای کسانی که بدانم در مورد سازه های جانبی سیستمیک نژاد پرستی, من می خواهم به شما بخواهید به در نظر گرفتن چند سوال. اول: چرا METCO هنوز هم وجود دارد ؟ تبعیض نژادی به پایان رسید بیش از 60 سال پیش و در عین حال هنوز هم وجود دارد به طور کامل عملکرد یکپارچه سازی برنامه در دولت ما. ما نمی آیند بسیار دور در همه. بسیاری از مدارس ما باقی می ماند تقریبا به تفکیک به عنوان آنها در 1960s.

دوم: نقطه چیست ؟ وستون را بهبود می بخشد و تنوع آن است. بدون ما بیشتر از وستون دانش آموزان خواهد رفتن را از طریق تمام کسانی که سال ها از دیدن احتمالا سه یا چهار محلی سیاه چهره در مدارس خود (و این واقعیت برای بسیاری از مردم سفید پوست در این کشور). همانطور که برای بوستون دانش آموزان بسیاری از آنها را دریافت خواهید کرد بسیار بالاتر-کیفیت آموزش و پرورش است. مالیات بر املاک و یک ساختاری شکل نژاد پرستی به معنای اجازه می دهد تبعیض نژادی به تحمل تضمین کرده اند که در حالی که مدارس بزرگ شده اند به طور فزاینده ای بهتر است در حومه شهرستان درونی مدارس همچنان به مبارزه با منابع و غیاب و نرخ فارغ التحصیلی.

در نهایت: چرا من قادر به بود تا موفق ؟ عمده انتقاد از METCO برنامه است که آن را به تولید نتایج بهتر برای دانش آموزان خود را از مدارس شهرستان, پس از آن فقط به عنوان یک فرار مغزها از شهرستان. من یک استثنا. من برگزار شد نقش رهبری در این مدرسه بود که ورزشکار انجام و دانشجو و در ادامه به آنچه که در آن زمان بهترین دانشگاه دولتی در کشور است. آنچه را به راحتی نادیده گرفته شده است این است که چگونه من در شرایطی متفاوت از دانش آموز متوسط رنگ که از شهرستان. من از دو پدر و مادر خانواده است. مادر من قادر به کار از خانه ما کل زندگی, بنابراین او می تواند ما را از مکان های که ما مورد نیاز است. در مقایسه با دیگر سیاه و سفید خانواده های ما نسبتا آگاه که فراهم شده من یک ماشین در دبیرستان و در نتیجه اجازه من به شدت درگیر است. من تا به حال پایدار کلیسا و خانه و زندگی و امنیت غذایی. این ترکیب غیر معمول برای یک جوان سیاه و سفید بچه در امریکا است.

Thoughts From Your Token Black Friend
حسن نیت ارائه میدهد از رامش یک Nagarajah

در یک قطعه برادر من نوشت تأمل در وضعیت فعلی او در نظر گرفته که آیا سیاه, امتیاز واقعی بود. او و من هر دو در نظر گرفته که چگونه تفاوت های ما از داستان مشترک از مردم ما را "ممتاز." مثلا ما غوطه وری در جامعه ما موفقیت در مدرسه و در حال حاضر در نیروی کار و این واقعیت است که ما در رشد طبقه متوسط سیاه و سفید خانگی (بسیار غیر معمول در بوستون) منجر به باور ما تا به حال به نحوی فراتر از مخمصه ، در عین حال آنچه ما ترس هر دو تا آنجا که ما به تماشای ویدئوها از Ahmaud Arbery و جورج فلوید است که ما به وضوح به حال نه. در هر دو مورد آن شده است می تواند ما. هیچ راه فرار وجود دارد. هیچ سطح از موفقیت است که شما یدکی. ما مردان سیاه و سفید و آن این است که همه امور به برخی از.

***

گذشته من معمولا ماند آرام در مورد این مسائل. اغلب درد از غواصی به عمق آنها بیش از حد به طور منظم به مقابله با. کالج, تغییر بسیاری از نگرش من اما هیچ کدام بیشتر از من پذیرش کامل است که نژاد پرستی زنده است و به خوبی در اطراف من.

در دانشگاه, من به دنبال بیشتر سیاه, دوستان, انتخاب اتاق با سه نفر از رنگ چون من می خواستم به رشد بیشتر متصل به آن طرف از هویت من. اتاق فراهم شده من یک فضا به درک جنبه های فرهنگ سیاه و سفید و به اشتراک گذاری داستان از خشم با افرادی که شبیه من است. بسیاری از روشن ترین تعاملات با نژادپرستی رخ داده در کالج. آنجا بود که من شروع به مقابله با دانش است که roused سرخوردگی بیشتر در درون من مانند جنگ با مواد مخدر و تاریخ آن به عنوان یک سلاح در برابر سیاه جوامع — اگر چه در هر دانشکده مراجعه من به تماشای مردم به مصرف بیشتر مواد مخدر و دود بیشتر با مصونیت از مجازات از من تا به حال دیدم در هود.

طول سفر من باعث می شود من تمایل به بیشتر بیمار با دیگران در این فرایند به عنوان آن را به من گرفته این مقدار زمان را از خواب بیدار. همه ما باید منطقی بیمار با یک دیگر اما من را تشویق افراد به بیمار با خود و برای درمان این مسائل با فوریت آنها سزاوار است. خشم بر روی صفحه نمایش در طول هفته گذشته باید نمایشگاه نیاز به تغییر.

***

بسیاری از تجربیات من در حال رشد صحبت ضمنی و تعصبات علیه مردم سیاه و سفید. من فکر می کنم که چگونه به سرعت دیگران در مدرسه فرض من یک مادر تنها به سادگی از آنجا که پدر من مانند بسیاری از آنها نمی بازدید از مدرسه اغلب. یا تعداد دفعاتی که من شنیده ام "شما طوری بیان" در یک گفتگو که در آن تمام من به اشتراک گذاشته شده است نام من و دیگر اطلاعات شخصی. ایستاده به تنهایی هر کدام به عنوان مثال ممکن است ناچیز به نظر می رسد و یا صرفا یک تعریف برای من تربیت و آموزش و پرورش. اما فرکانس که من دریافت کرده ام که اظهار نظر می گوید در غیر این صورت. این نشان می دهد که چگونه یک بچه صحبت درستی تعجب آور است و بیشتر, چگونه آن را به من به نظر می رسد ارزش های فرد شرکت است.

من همچنین متوجه شدم که این رمز, سیاه, دوست در امان نیست واقعیت رو سیاه و سفید از بچه های هود. یک روز صبح در حالی که آماده شدن برای مدرسه شنیدم مادرم جیغ خارج به دنبال برادر من سرعت پایین ما از پله ها. ما در 150 سال در خانه هر گام سریع از پله ها پایین شبیه طبل. من به دنبال برادر من برای پیدا کردن مادرم ایستاده در ماشین مشخصه متزلزل گفتن ما "او را در حال اجرا کردن خیابان. او تلفن من است." من و برادرم هر دو پا تا به سرعت از خیابان های ما و دو نفر دیگر تا زمانی که ما مقصر است. من شروع به پریدن کرد بر روی پشت خود را به او را متوقف کند تا برادر من تا که در آن نقطه راج جویده او را و ما در زمان ما مسائل پشت هر دو خیلی جوان و بی تجربه در این راه از خیابان به می دانم که ما احتمالا باید به ضرب و شتم او. نکته این است که هر چند ما هنوز هم تا به حال برای رفتن به مدرسه آن روز. و من به یاد داشته باشید که بیش از حد خجالت به بگویید که هر یک از دوستان من در مورد آنچه رخ داده است که صبح به آن فکر خواهد تغییر برای بدتر از این راه آنها فکر می کردند در مورد من و یا من از کجا آمد در هر روز است.

من شروع به حمل چاقو در طول سال سوم دبیرستان. آن را به سرعت تبدیل به یک شوخی در حال اجرا در میان هسته گروه از دوستان — هر گاه کسی چیزی را می گویند از جیب یا احمق ما می گویند "دریافت چاقو" و من می خواهم comedically ذخیره کردن آن بر روی میز است. چه کسانی دوستان قطعا نمی دانم این است که من انجام چاقو من به خاطر ترس از من ممکن است شروع به پریدن کرد و من روزانه پیاده روی از ایستگاه قطار به خانه من اواخر ترین شب. چگونه می تواند من سفید دوستان از حومه تا کنون درک که ؟

***

پی هفته گذشته رخ من منعکس شده در تعامل با پلیس است. این فعل و انفعالات برداشته شدن پرده ی سیاه و سفید امتیاز من فکر وجود داشته است هر چند این احتمال وجود دارد تنها فراهم شده به من چون من نظامی وابستگی.

من یک بار کشیده در یک گورستان کمتر از یک دقیقه پس از بازگشت به ماشین من پس از بازدید از یکی از دوستان در قبر تنها به بود پرسید: "چه کار می کنید؟" پلیس پارک شده بود حق با من کل زمان, بنابراین او می خواهم بدیهی است که فقط دیده می شود من در یک قبر تنهایی.

"دیدار دوست من قبر قبل از رفتن به مدرسه فردا آقا" به من گفت.

این افسر تهاجمی رفتار تغییر تنها پس از من به او گفتم من به آکادمی نیروی دریایی که در آن نقطه ما وارد یک گفتگوی دوستانه در مورد روز خود را در نوریچ. چه با من گیر کرده است و آنچه او می تواند انجام داده ایم در آن گورستان پشت جاده ها بدون دیگری زندگی فرد در چشم — بدون شاهد و بدون دوربین.

یکی دیگر از زمانی که من رفت و برگشت به بهترین دوست من در خانه خالی را من به طور تصادفی تنظیم کردن زنگ هشدار آوردن پلیس وز وز به خود را درب. من تعجب می کنم اگر تنها دلیل آن را خیلی هموار دلیل است که من به سرعت شناسایی خودم به عنوان یک عضو نظامی, باز کردن گوش خود را به شنیدن داستان کامل از آنچه اتفاق می افتد. من فکر می کنم از آنچه ممکن است ام اتفاق افتاد اگر آنها می خواهم اشتباه من, من برگزاری نظامی ID در دست من همانطور که من راه می رفت درب برای چیز دیگری.

آن را دشوار است به درک چگونه به ندرت این فرصت به من رخ داده است زمانی که من جوانتر بود. زمانی که من کشیده شد بیش از چندین بار اغلب بدون علت رانندگی را به یک بازی هاکی در وستون یا پارک صحبت کردن به من سفید دوست دختر من را در نظر بگیرید که پلیس ممکن است تا به حال آن را در برابر من. زمانی که من شاهد این تعصبات من به سرعت آنها را خار به عنوان ناچیز است.

اوایل در مدرسه رسیدم به مدرسه ما فوتبال بازی با یک گروه از دوستان, همه, سفید, برای پیدا کردن سه یا چهار پلیس ایستاده با ورودی. من استقبال آنها را با یک "خوب شب افسران" و سپس بی سر و صدا گفت: به دوستان من "شما باید رفتار و برخورد آنها به طوری که آنها را در کنار خود بعد." رفقا من فکر کردم این خنده دار بود و من تا به حال موفق به ساخت پسران خنده. من متوجه آنها نمی دانند که من در صحبت کردن به چیزی مشروع است. من هیچ بزرگتر از 12 یا 13 و من در حال حاضر درک که پلیس می شود تمایل به من کمک کند. آن را تنها برای دوستان من چرا که آنها هرگز تا به حال این نوع از مکالمات.

من فکر می کنم به زمانی که دوستان من هرگز نفهمیدم که چرا من اجازه نداشتم به بازی با تفنگ آب — و یا هر تفنگ اسباب بازی که برای ماده — وقتی که من یک پسر بچه بود. من خیلی هیجان زده برای دیدار خانه دوست و استفاده از اسلحه بورس در حیاط خلوت. من استفاده می شود به طوری نا امید زمانی که مادرم به ما گفت که آن را "بسیار خطرناک" برای پسران به انجام این کار و که کسی که اشتباه آن را برای یک تفنگ واقعی است. وقتی 16 12 ساله Tamir برنج ضرب گلوله کشته شد در حالی که بازی با یک اسباب بازی ماکت اسلحه بورس. من متوجه شدم که مامان من درست بود.

من فکر می کنم از راه سیاه و سفید دختران تحت درمان قرار گرفتند به عنوان نرخ دوم در مدرسه بالا است. بچه ها به ندرت سعی کردم به صحبت کردن با آنها شاعرانه و اگر آنها دیگر مورد بحث آن را با ته کمدی. من هرگز احساس این راه اما نمی دانستم تا زمانی که کالج که من سکوت بود و انطباق. من شرکت در انکار کرامت به زنان سیاه پوست در اطراف من.

این نگرش از دوستان سفید پایان ندارد در دبیرستان یا نه. سال گذشته من در یک نوار در نررگنست, رود آیلند, که در آن من می خواهم به سرعت به دوست یکی از بچه ها دوست من تا به حال با او به ارمغان آورد. در یک نقطه من ابراز علاقه من به یک دختر که به تازگی وارد نوار. او از من خواست به نقطه او را پس از من نیز اشاره کرد که او سیاه بود. او پاسخ داد: "آره برو او را زیبا و دلفریب, اما شما می توانید از یکی از دختران سفید در اینجا!" من سوال خود را در بیانیه و او متوجه آن نمی fly with me. ما در نهایت در نقل مکان کرد و ادامه داد: اما من نمی تواند آن را از سر من. او واقعا فکر نمی کنم چیزی از آن زمانی که او آن را گفت. و او را به عهده گرفت که من با او موافقم. به او اولویت برای زنان سفید بود بی چون و چرای بنابراین او پیشنهاد کرد آن unapologetically. آن را به خصوص برای من سخت چون خارج از این بیانیه وجود دارد که نشان می دهد او نژادپرست است. او مرا درمان با چیزی جز عشق و تحسین و پذیرش من به خدمه خود را. آن را به سادگی جهل بود که احتمالا تقویت شده بارها. که دشوار بود به مبارزه با.

***

hese نگرش به طور مستقیم کمک به حفظ و سیستمیک نژاد پرستی در جامعه ما است. ما نامتجانس روابط با پلیس همراه با پیام های ارسال شده به سیاه و سفید مردان زمانی که آنها "صحبت می کنند به درستی" یا به سیاه و سفید دختران خود را در مورد حقارت (گفته یا ناگفته) رنگ یک تصویر نادرست از آنچه که یک فرد قرار است به. این نگرش فاستر جهل و بی تفاوتی است که به درستی به نام از سمت راست در حال حاضر. آنها برای اطمینان از بقای این سیستم فاسد است.

من فکر می کنم از زمانی که جهل خود من به من اجازه خرید به کوردلی نشان داده شده به سمت, سیاه, مبارزه, اغلب برای وادار می خندد. در طول سفر به, لوئیزیانا, کشت و زرع در طول سال دوم دبیرستان, من کشید به یاد بیاورید نما برای یک تصویر با یک طناب دار به دور گردن من. من به یاد داشته باشید راه رفتن در اطراف شهر نیواورلئان بعد از آن شب با آن در اطراف گردن دوستان من به شوخی راه رفتن او را مانند یک سگ است. دو بچه سیاه در خیابان کمی مسن تر از ما به من گفت: "که نه, گاییدن, خنده دار, bro." من بلافاصله پر از گناه بر شناخت حماقت من و تلاش من حتی امروز به درک آنچه که من فکر می کنم هر دو مجاز بودند در آن زمان. های این داستان را تسکین می دهد برخی از گناه, بله, اما آن نیز صحبت می کند چگونه پیچیده بودن در فرهنگ نوجوانان منجر به خرید و حتی رهبری این کوردلی است که اغلب به نمایش گذاشته نسبت به مسائل از مبارزه است که به اشتباه به عنوان "در گذشته است."

اگر شما را قبول ندارند چرا هیچ یک از دوستان سفید تماس با من برای آن ؟ بله ما جوان بودند اما من می خواهم بپرسم: چرا ما می دانیم هر یک بهتر است ؟ ما فرض بر این درد از که نوع نژاد پرستی مرده بود اما همه ما فقط شاهد یک مدرن روز مجازات در دوربین.

پس از آن وجود دارد این موارد زیاد مردم را به رسمیت شناخته و هر چند آنها احتمالا هرگز نمی دانستند که چگونه آسیب رساندن به کلمات خود بودند. هر نشانه سیاه, دوست, می توانید به یاد آورید زمانی که یک دوست بخواهد به دوبله شما "سفید سیاه و سفید بچه من می دانم." آن را بر اساس راه من صحبت می کنند و یا لباس یا چیز من هستم و آن را یک نظر در من نمی اتصالات تصویر آنها از یک فرد سیاه و سفید. زمانی که من مقاومت در برابر پذیرش چنین عنوان فرد سفید ادعا می کند این تعریف — که اگر ذاتی برتری سفیدی باید ترک من افتخار محسوب می شود در میان صفوف خود را.

بیشتر impactfully آن نشان می دهد که من سیاهی چیزی است که می توان از من گرفته. که هویت من به عنوان یک مرد سیاه و سفید محو چون من به جان مایر و یا سفر کردم Hamptons. و بیشتر این فرض که من سیاه و هویت چیزی نیست که من افتخار است. این واقعیت است که فرهنگ پذیری و جذب و من با تجربه در حال رشد با همه دوستان سفید بود و نه داوطلبانه. این نشان می دهد که من سیاهی است که یک بار هنگامی که در واقع به حداقل رساندن من سیاهی بود و اغلب بار من. مثال دیگر: وقتی که من از انتقاد من سفید دوستان برای کد سوئیچینگ وقتی که من با دوستان سیاه و سفید, فقط به خاطر اینکه آنها درک نمی کنند که زبان عامیانه و چگونه آن را متصل سیاه مردم به یک فرهنگ رایج است.

تعصبات مشهود; شما فقط نیاز به توجه. باور کن چون من در امان نبود از خرید به آنها خودم. آن نیست تا زمانی که من به دانشگاه که من شروع به درک چقدر ناخودآگاه تلاش های من را به عنوان unstereotypically سیاه و سفید به عنوان امکان پذیر است. آیا در انتخاب های من در مورد راه من لباس صحبت می کنند و یا حتی رقص, من متوجه شده است که بدون تحقق آن من می خواهم عادت quelled جنبه های سیاه من هویت است. و بر اساس آن توانایی من به طور مداوم باد من ارزش خود در نظر گرفته و خودم را نسبت به همکار من سیاه و برادران. من تا به حال ندانسته خریداری شده به تعصبات مجموعه ای در برابر من.

***

d تاکید می کند که اکثر افراد نمی دانند سطح خود را از جهل — به خصوص آنهایی که خوب است که به خوبی این معنی که سهل انگاری بخشی از مشکل است.

بسیاری از مردم من می دانم که هیچ مفهوم و نقش آنها بازی منفعلانه و یا به طور فعال در تداوم این شرایط است. آنها هیچ ایده چقدر ما به شنیدن آنها صحبت می کنند تا برای ما و به آغوش برخی از ناراحتی در اطراف این مسائل با ما. بعلاوه آنهایی که خوب هستند و بی اعتنا به سطح آشکار نژادپرستی هنوز هم وجود دارد. من شده اند در میان سفید من دوستان هر زمان من شده است به نام "کاکاسیاه" با یک غریبه. و هر بار من و دوستان سفید به نظر می رسید شوکه کرد. آنها گمراه شده است به این باور است که نوع آشکار نژادپرستی تنها در گذشته اتفاق افتاده (و یا در کشتن مرغ مقلد). Comfortingly آنها همیشه شفاهی همگانی روندی به دفاع من و نجات دهنده پیچیده درون آنها را تشویق آنها را به دنبال قصاص.

در یکی رنگی مورد در یک نوار در کیپ Cod بعد از من فقط می خواهم به پایان رسید, یک گفتگو با یک دوست و یک مرد متوجه نیست من هنوز در گوش رس و یا آگاهی از ارتباط من با این دوست آمد به او و پرسید: "شما واقعا صحبت کردن که کاکاسیاه?" دوست من شگفت زده شد اما بلافاصله آمد در آن مرد خشم خود را برای من قابل مشاهده است. او سپس به سراغ من آمد و مباهات است که او به دوستان سیاه و سفید به عنوان اگر که باید حکم را به او منتقل می کند.

تا آنجا که هر یک از وضعیت خراب من شب همه چیز را پس از خوب پیش رفت و من در آغوش توسط یک گروه از متحدان که می خواست برای مبارزه با من در زمانی که آنها شنیده ام که کلمه. من تا به حال هیچ دلیل بیشتر ناراحت شود. در عین حال احتمالا تنها دوست که راه می رفت پیش از این گروه با من می داند که من چشمان من گریه کردن کل خانه راه رفتن قادر به توضیح دهید که چگونه است که کلمه به دست آورد کنترل بسیار بیش از من است.

این مشکل ناشی از این آشکارا نژادپرستانه شرایطی است که خوب سفید مردم احساس آزاد از هر گونه مسئولیت در مورد امتیاز ساختاری نژادپرستی و ضمنی است که تعصبات را نژادپرستانه خود را اما که آنها را از بهره مند شوند. این لحظه یکی از اولین بار من احساس آن نه تنها درست است اما تشویق به اشتراک گذاری این چیزها.

اگر یک چیز وجود دارد هر نشانه سیاه, دوست, داند, آن است که ما نه به تحریک جدی در بحث از مسائل نژادی در میان ما سفید جمعیت. ما باید تنها به ارائه نظر در این مسائل زمانی که دعوت به انجام این کار توسط ما سفید همسالان. ما باید اطمینان حاصل شود که این عقیده است که در خط به اندازه کافی با مشترک از نظر ما دوستان سفید به عنوان به نه آن را بیش از حد بی دست و پا و یا ostracizing.

آن را نمی باید و نباید در این راه. بسیاری از ما مشتاق برای به اشتراک گذاشتن داستان ما و ما شده اند در انتظار برای دعوت به انجام این کار.

***

هستم آرامش زمانی که من دیدن رنگ سفید مردم همه چیز برای چه هستند. زمانی که من و دوستانم اجاره ای 16-ون مسافری برای یک سال جدید و در آستانه سفر به مونترال ما در بر داشت خودمان برگزار شد تا در مرز بازگشت. مسن, عامل, بررسی مسافران پرسید که چگونه همه ما با یکدیگر می دانستند که ما جواب داد: "همه ما به مدرسه رفت با هم." این افسر پس از آن به دنبال singling من "و چگونه شما را مناسب در اینجا؟" آنچه که او نشان می دهد در مورد جایگاه من در این گروه از همه بچه های سفید گفتن بود به اندازه کافی بچه ها من با شد و سریع به حمایت از من و نقطه آن را به پدر و مادر خود را زمانی که گزارشگیری سفر هنگامی که ما وارد خانه. اگر فقط آنها می دانستند که چگونه اغلب من می خواهم با تجربه موقعیت های شبیه به آن یکی. سفید مردم باید بدانند که ما نیاز به گفتگو در مورد چیزهایی مثل این. این کار ما به زخم التیام یابد اما اگر ما می توانید شروع به گرفتن مردم به سوال کوچک تعاملات و اعتقادات ما می توانید شروع به حرکت به سمت پیشرفت است.

سفید دوستان من با به اشتراک گذاشته اند با من چگونه خدا را شکر آنها تا به حال در زندگی خود را در طول رشد خود را سال است. آنها تعجب آنچه در نگرش آنها ممکن است هاربر اگر آنها تا به حال سیاه و سفید بهترین دوست تمام طول زندگی خود را. آنها وارد کالج به رفتار و برخورد بچه ها که هرگز ملاقات یک فرد در زندگی خود با آنها مواجه می شوند بی شماری از جیب اظهارات از آن افراد است.

من به طور مداوم خدا را شکر که من با اصل سفید, دوستان, بر خلاف بسیاری از اعضای خانواده. پسر عموی من به من گفت: هنگامی که "من نمی خواهم که در اطراف مردم سفید... من همیشه احساس می کنم مثل آنها نفرت من." من قادر به یاد بگیرند که بیشتر از نه که نیست این مورد. هنوز پسر عموی من امتیاز به قریب به اتفاق احساسات است که سیاه و سفید زندگی می کند پذیرفته نیست و یا جشن توسط مردم است.

حوادث اخیر در حال حاضر یک فرصت منحصر به فرد برای شروع مکالمات که شده اند در انتظار برای رخ می دهد برای بیش از حد طولانی است. به هر دو سیاه و سفید, مردم, من می خواهم که درک یک خیابان دو طرفه است. برای من سفید دوستان, من می خواهم به شما بگویم که در حالی که درست است که مردم سفید یک سفر طولانی برای رسیدن به جایی که ما نیاز به ملاقات. وقت آن است که برای مردم به جمع اوری شجاعت به تماس از کسانی که نظرات شما شنیدن از پدر و مادر خود و یا عمه و خاله. عبور داده شده است برای بیش از حد طولانی و در هر زمان شما صحبت نمی کنم تا شما را قادر می سازد به مراتب بدتر از کلمات و رفتارها. برای کسانی از شما که فکر می کنم یک سگ نمی تواند یادگیری ترفندهای جدید, من می خواهم به نقطه های متعدد سفید و بزرگسالان که پیامک من این هفته ذکر شده است که آنها در حباب خود را برای بیش از حد طولانی و درخواست من برای نگه داشتن آنها را ارسال مطالب. از آن زمان به موسیقی پاپ حباب.

تجربه من به عنوان نشانه سیاه دوست من اجازه منحصر به فرد لنز به بسیاری از شکاف ها که در حال حاضر جلوگیری از درک متقابل بین سفید و سیاه و سفید مردم است. من صرف زمان زیادی در جامعه و برخوردار از امتیازات که با که و در عین حال من هنوز هم تحت تاثیر این مسائل است. با وجود داستان تفاوت های آشکار که از متوسط جوان سیاه به اعتقاد من از آن صحبت می کند به نیاز فوری برای تغییر. علاوه بر این, آن را به عنوان یک مثال از یک واقعا رابطه معنی دار بین یک فرد سیاه و سفید مردم و بر توانایی مردم سفید می شود یا متحدان و یا دشمنان است.

من هرگز من به نوبه خود در جامعه است. شما دست انداز موسیقی ما و هرزه ورزشکاران ما اما شما با ما ایستاده هنگامی که آن را مناسب نیست ؟ درد واقعی است. داستان واقعی هستند. ما تماس بگیرید برای کمک واقعی است. عموی من posted on Facebook دیروز "هنگامی که گرد و غبار حل و فصل, من تعجب می کنم اگر هر چیزی را در واقع تغییر دهید؟" به صداقت, من مطمئن هستم که چگونه به سرعت و یا چقدر همه چیز تغییر خواهد کرد. اما من می دانم که یک چیز است که به طور مستقیم درون فردی ما کنترل. شما می توانید جشن سیاه و سفید زندگی می کند با ساخت یک انتخاب برای پرس و جو در مورد آنها به آموزش خود را و به سوال بسیاری از هنجارها در اطراف ما. شما دیگر هیچ بهانه ای بودن غافل از جهل خود را. من می خواهم واژه های دیگری بیان کردن من عمو ارسال به یک سوال است که همه ما باید از خود بپرسیم: "هنگامی که گرد و غبار حل و فصل, من تعجب می کنم اگر من را در واقع تغییر دهید؟"

این پست برای اولین بار به نظر می رسد در رسانه است.



tinyurlis.gdv.gdv.htclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب