آندری دوبوف: “با راخمانینوف من تجربه درسهای شبانه روزی را کسب کردم”

Category: اخبار روز موسیقی

 Andrey Dubov آندری دوبوف

آندری دوبوف پیانیست جوان مسکو ، برنده مسابقات بین المللی ، معلم آکادمی موسیقی روسیه Gnesins است. آندری به پیشنهاد من برای مصاحبه پاسخ داد: “اجرای کنسرت برای من راحتتر از مصاحبه است. اما می توانید امتحان کنید. “

و سعی کردیم: در مورد اجرای نمایش در لوگانسک ، در مورد شرکت در مسابقه چایکوفسکی ، در مورد زمان تحصیل ، کار تدریس فعلی ، حرفه ای به عنوان پیانیست ، ترجیحات و آهنگ سازی آهنگ …

– آندری! شما سال گذشته در لوگانسک اجرا داشتید. اپیزود در زندگی شما کاملاً خارق العاده است. درباره این کنسرت برای ما بگویید …

– فیلارمونیک مسکو ، که من تکنواز آن هستم ، این گزینه را به من پیشنهاد داد. در آن زمان ، در لوهانسک آرام نبود ، من بولتن های خبری روزانه را می خواندم ، اما بدون تأمل زیاد تصمیم گرفتم خودم – البته لازم است بروم.

آنها در ایستگاه مرا ملاقات کردند و بلافاصله من را به فیلارمونیک ، جایی که ارکستر قبلا منتظر بود ، بردند. … یک تمرین کوتاه و سالن کم کم پر شد. ما یک کنسرت موتزارت اجرا کردیم.

بعد از اجرا ، شنوندگان به طرف من آمدند و از من تشکر کردند. من چهره های کاملا متفاوتی نسبت به مسکو دیدم. دقیقاً چه چیزی توجه شما را جلب کرد؟ مردم ساده ، بسیار صمیمی و باز. روز بعد ، در حالی که در شهر گشت می زدم ، آثار وحشتناکی از بمب گذاری ، خانه های فرسوده پیدا کردم که نمی توان آنها را مرمت کرد. هنگامی که شما در حال تماشای یک طرح در تلویزیون هستید ، روی کاناپه آپارتمان خود در مسکو نشسته اید و وقتی در مقابل دیواری ایستاده اید که یک موشک از آن عبور کرده است ، کاملاً متفاوت است. شما بی اختیار شروع به فکر کردن در مورد مواردی می کنید که قبلاً شما را آزار نمی داده است …

– ساختمان فیلارمونی آسیب ندیده است؟

– یک داستان شگفت انگیز. از نظر معماری ، ساختمان حیاط دارد. همانطور که به من گفتند ، تنها گلوله به آنجا اصابت کرد. اما خانه نه چندان دور از فیلارمونیک به معنای واقعی کلمه ویران شده بود.

آواز در خط مقدم

– بیایید به حوادث پنج سال پیش برگردیم. عملکرد شما را در مسابقات بین المللی X V چایکوفسکی به خاطر می آورم. اجرای اسکچ های اجباری: راچمانینوف ، شوپن ، لیست – فراتر از تعریف و تمجید بود ، تماشاگران به شدت کف می زدند ، اما با این وجود ، آنها اجازه نمی دادند شما بیشتر جلو بروید. وقتی نتایج دور اول اعلام شد چه حسی داشتید؟ آیا ضبط ذخیره شده است؟

– البته من ناراحت شدم ، گرچه برای هر کاری آماده بودم. تنها تسلیت – پس از سخنرانی ، چندین دعوت نامه دریافت کردم. در مورد سابقه ، می توانم یک چیز بگویم – این موجود است ، دارای دارنده حق چاپ است و انتشار آن در دامنه عمومی مشکل ساز است.

مدعیان پیروزی مشخص هستند. نتایج دور اول در میان پیانیست ها نشان دهنده تصمیم سازش هیئت منصفه است

– کدام یک از اعضای هیئت داوران از شما حمایت کردند و چه کسی حمایت نکرد؟

– من کسانی را که حمایت می کنند به یاد می آورم: دورنسکی ، اوچینیکوف ، دونوهو … من برای رسیدن به دور دوم یک رای نداشتم.

– اما شما در مسابقه قبلی نیز شرکت کردید. این س arال مطرح می شود – چه عاملی باعث شد دوباره به این المپ رقابت بپردازم؟

– خوب ، اولاً ، من توانایی داخلی خود را احساس کردم. ثانیاً – فرصتی که یک بار دیگر در تالار بزرگ در مقابل تماشاگران واجد شرایط مسکو بازی کنید.

– اکنون که همه چیز تمام شده است ، در مورد مسابقات چه احساسی دارید؟

– ولادیمیر فلتسمن دارای یک رساله معروف است: “مسابقات یک شر ضروری است.” من کاملاً با این تعریف موافقم.

من فکر می کنم هر پیانیستی که می خواهد وارد یک مرحله بزرگ کنسرت شود باید این آزمون را بگذراند. چیزی برای جایگزینی آنها وجود ندارد ، حداقل برای امروز. یک مسابقه این احتمال است که حتی بدون توجه به نتیجه ، حتی گاهی اوقات مورد توجه قرار بگیرید.

– با بیوگرافی شما در وب آشنا شدم. موسیقی را از چهار سالگی شروع کردید. من می توانم تصور کنم که والدین زمینه موسیقی دارند …

– والدین هیچ ارتباطی با موسیقی نداشتند. پدر من نظامی است ، متأسفانه دیگر در میان ما نیست. مادر یک مهندس اقتصاددان است ، او در تربیت من مشغول بود. از دو سالگی بازی خواهر بزرگترم را تماشا کردم ، به پیانو نزدیک شدم و سعی کردم چیزی را از طریق گوش بردارم. گاهی اوقات با هر دو دست.

با دیدن چنین علاقه ای ، مادرم در چهار سالگی من را به مدرسه موسیقی “صفر” مسکو برد. گنسین ، جایی که من توسط لیدیا الکساندروونا گریگوریوا – یک معلم فوق العاده ، شاگرد تئودور داویدویچ گوتمن – “پناه داده شدم”. پیشرفت من به عنوان یک نوازنده در دست او بود و خیلی چیزها را مدیون او هستم. می خواهم متذکر شوم که یاکوف کاتسنلسون ، واروارا نپومنیاچچی ، یوری فوروین با لیدیا الکساندروونا تحصیل کرده اند …

– چگونه در آکادمی موسیقی روسیه قرار گرفتید. جنسین؟ با این وجود ، موفق ترین فارغ التحصیلان مدرسه ، تلاش می کنند تا به هنرستان مسکو راه یابند …

– یک تلاش ناموفق وجود داشت.

– عجیب است. تا زمان ورود شما ، حتی یک عنوان برنده جایزه داشتید …

– داستان کاملاً بی اهمیت نیست. من در زمره رهبران بودم: من بالاترین امتیاز را در رشته تخصصی خود کسب کردم ، با نمرات عالی سلفژ و هماهنگی را گذراندم. آخرین امتحان باقی مانده است – یک مقاله.

یک روز قبل از آن سرما خوردم و با دمای حدود 40 ، خودم را به مقاله رساندم. همه چیز خوب است ، اما در برخی از زمان به سادگی “شناور”. به طور کلی ، من یک “شکست” دریافت کردم و در آخر خط قرار گرفتم.

یک داستان در مورد “فرهنگ” وجود داشت ، جایی که آنها در مورد آزمونهای ورودی هنرستان ، از جمله دانشکده پیانو اظهار نظر کردند و گزارش شد که یکی از متقاضیان با استعداد موفق به قبول نشدن است … نام خانوادگی نامیده نمی شد ، اما در مورد من بود.

– در نتیجه ، آنها هنوز هم موفق به ارائه اسناد و ورود به آکادمی شدند

– نکته این است که من “تخصص” خود را آنجا و آنجا بازی کردم … در حالی که در شرایط دشواری قرار گرفتم ، مجدداً به دفتر پذیرش آکادمی تقاضا کردم ، با در خواست یک فرصت برای شرکت در یک آزمون. و آنها من را در نیمه راه ملاقات کردند!

اکنون باور کردن در آن دشوار است – کمیسیونی به ویژه جمع شده است که من “گفتگوی” گسترده ای را به آن منتقل کردم. این برای پذیرش کافی بود.

-… و شما به رئیس دانشکده پیانو ، پروفسور سرگئی اوگنیویچ سنکوف می رسید. سالهای تحصیل را چگونه به یاد می آورید؟

– آشنایی من با استاد تا حدودی عرفانی بود. در کلاس سوم یک مدرسه خاص ، یکی از دوستانم یک دیسک با راخمانینوف با اجرای سنکوف به من داد. قبل از خواب ، دراز کشیده و با هدفون در رختخواب ، من به تغییرات در موضوع کورلی گوش می دادم. من بارها به ضبط گوش دادم و آرزو داشتم که هنرمند را با چشمان خودم ببینم ، تا از او تشکر کنم.

سالها بعد ، مانند هدیه سرنوشت ، شاگرد کلاس او شدم. سنکوف پس از فارغ التحصیلی از هنرستان با تاتیانا پتروونا نیکولایوا ، نه تنها یک نوازنده درخشان ، بلکه همچنین یک فرد فوق العاده بود. علی رغم خویشتنداری در ظاهر ، او همیشه مثبت و صمیمی بود. من به معنای واقعی کلمه مشتاق یادگیری از استادم بودم. مواقعی وجود داشت که من کاملاً آماده نبودم ، مشکلی پیش نمی آمد ، اما حتی در چنین لحظاتی احساس حمایت می کردم. اگر می خواهید – شانه.

برخی از توصیه های او ، همانطور که در مورد استادان بزرگ اتفاق می افتد ، “تا امروز” کار می کنند. برای من بسیار دشوار است که در مورد گذشته (مکث) در مورد سرگئی اوگنیویچ صحبت کنم.

– پس از فارغ التحصیلی از تحصیلات تکمیلی ، ما تصمیم گرفتیم که تحصیلات خود را در اروپا ادامه دهیم … در آغاز یک دوره کارآموزی دو ساله در دانشگاه موتزارت در سالزبورگ (اتریش) بود. من نزد پیانیست معروف ، پروفسور آندریاس گروتویزن ، نماینده یک مدرسه کاملاً آلمانی ، تحصیل کردم.

– به من گفته شد که موتزارت دارای شرایط ایده آل برای تحصیل مستقل است …

– درست است! Besendorffers و Steinways عالی همه جا هستند. در ابتدا یک اتفاق خنده دار برای من افتاد. برای اولین بار آنها به من کلاس دادند ، اما آنها به من هشدار دادند که فقط می توانم دو ساعت درس بخوانم. من به یاد می آورم که چگونه سعی کردم برنامه خود را در این فضای محدود قرار دهم و سپس با داغ شدن روند کار ، به هاستل بازگشتم و در آنجا با زدن انگشتانم به پایان رساندن متن خود در جدول ادامه دادم.

بعداً فهمیدم که وقتی کلاس خود را گذراندید ، فرصت ایستادن در صف و استفاده از یکی دیگر برای همان دو ساعت و غیره. و غیره …

– آیا شما عمدتا از باخ ، کلاسیک های وین عبور کردید؟ از نظر شما مکتب پیانو آلمان چه ویژگی هایی دارد؟

– کلاسیک های وینی مطمئناً حضور داشتند ، به ویژه موتزارت ، اما نه تنها. من لیست و حتی موسیقی روسی را نواختم.

شاید بتوان دو فرضیه از مکتب آلمان را تشخیص داد – تلاش برای کفایت سبک و معنای شکل کار. صحبت کردن به طور خاص در مورد کلاسیک وین ، این یک بازی است ، با این حال ، در یک چارچوب مشخص از آنچه مجاز است ، و نه ، با درک کنداکتور از شکل.

من هنوز هم به یاد دارم که چگونه ما یکی از سونات های معروف موتزارت را گذراندیم و با یادداشت هایی در دست داشتیم ، استاد به معنای واقعی کلمه از نظر ریاضی ، تقریباً با درایت ، با پیانوی دوم ، فرم ترکیب را توضیح داد. و معلوم شد که اوج را نه تنها به صورت شهودی می توان حس کرد ، بلکه حتی محاسبه کرد.

گروتویزن با کنایه کاملاً کنایه آمیز درباره شیوه روسی عملکرد موتزارت صحبت کرد ، با اشاره به احساس گاهی اوقات بیش از حد ، صدای باز ، قدرت اغراق آمیز ، گسترش پویا. از نظر او ، پیانو موتزارت ، اول از همه ، یک آهنگساز مجلسی است. البته نه با عمق محتوا ، بلکه با استفاده از روش پیاده سازی. آلمانی ها همچنین همیشه سازهای خود را در نظر می گیرند که سازنده کدام دوره بوده است.

– و اگر روند آموزشی خود را در نظر بگیریم ، مثلاً رابطه معلم و دانش آموز؟

به عنوان یک قاعده ، معلم از فشار به دانش آموز اجتناب می کند ، با درایت است ، از اظهار نظرهای سخت در مورد او خودداری می کند. این موضوع به مضحکه رسید: مهم نیست که من چه چیزی را نشان دادم ، استاد همه چیز را دوست داشت ، و اغلب او مجبور بود به معنای واقعی کلمه برخی از نظرات را در مورد بازی خود ارائه دهد.

هنگامی که من مستقیماً می پرسیدم ، “خوب ، در این مکان … چگونه بهتر است بازی کنیم؟ “، سپس او پاسخ ظریف با چیزی شبیه به این دریافت کرد:” من احتمالاً آن را به صورت زیر بازی خواهم کرد … اما نسخه شما نیز خوب است! “.

در ابتدا من نمی توانستم به این روش عادت کنم ، زیرا معلمان ما معمولاً همه صادقانه و صریح صحبت می کنند که در مورد عملکرد شما فکر می کنند ، گاهی اوقات بدون تعلل در بیان.

الیسو ویرسالادزه: “برای Neuhaus ، درس هرگز وسیله ای برای آماده سازی برای مسابقات نبود”

– بیایید این دو روش را با هم مقایسه کنیم؟ از نظر شما کدام یک ترجیح داده می شود؟

– س difficultال دشواری که پاسخ مشخصی برای آن ندارم. در دوره ای از تحصیل ، رویکردی اقتدارگرایانه و در بعضی مواقع – رویکردی آزادانه تر امکان پذیر است.

من می خواهم یک نکته دیگر اضافه کنم. در دانشگاه پس از اطلاع استاد خود ، دانشجو می تواند برود و با هر یک از معلمان ، یا حتی چندین نفر ، بازی کند. هیچ کس هنگام انجام این کار احساس ناخوشایند نمی کند.

– آیا تا به حال فکر کرده اید که بخواهید موزارتوم را “قلاب” کنید؟ برای شروع ، به عنوان مثال ، به عنوان دستیار کار کنید …

– این ایده بود ، من آن را پنهان نمی کنم. و یک روز در وب سایت دانشگاه با یک آگهی استخدام روبرو شدم که چیزی شبیه به این بود: “موقعیت تدریس به یک زن 45 ساله ، مسلط به زبان آلمانی ، یک پیانیست مشهور کنسرت با تجربه تدریس گسترده ، آماده زندگی دائمی در سالزبورگ نیاز دارد. “

بعد از خواندن متن ، او لبخند زد ، اگرچه اگر به آن فکر کنید ، خیلی سرگرم کننده نیست. موضوعات برابری جنسیتی در اروپا ، به بیان ملایم ، اشکال عجیبی به دست آورده است.

الیسو ویرسالادزه: “شما نباید جوانان را بخاطر ترک و عدم بازگشت سرزنش کنید”

– دوم دوره کارآموزی در ایتالیا بود …

– این را نمی توان کارآموزی نامید ، بلکه یک کلاس استاد فعال است. پس از شرکت در مسابقات در بروکسل ، نامه ای از استاد هنرستان در کاتانیا (سیسیل) اریفانیو کمیس ، با پیشنهاد حضور در کلاسهای وی دریافت می کنم. در همان زمان ، به معنای واقعی کلمه هر آنچه می توانست پرداخت شود پرداخت می شود: پرواز ، غذا ، محل اقامت … طبیعتاً درسهای با او رایگان است.

نتیجه یک کلاس استاد شش ماهه ، هر هفته دو هفته آموزش فشرده در ایتالیا و بقیه موارد بود دو – تحصیلات مستقل در مسکو. به عبارت دیگر ، سفرهای منظم به ایتالیا.

– کجا در کاتانیا اقامت داشتید؟ خوابگاه؟

– نه گاهی او در خانه استاد زندگی می کرد ، و گاهی اوقات یک اتاق هتل برای من اجاره می کرد.

– آیا کامیس می تواند از پس هزینه آن برآید؟

– کاملا. او یک خانه بزرگ روستایی دارد. علاوه بر این ، خانواده وی مشاغل خاص خود را دارند.

– سعی می کنم حدس بزنم – احتمالاً یک رستوران است؟

– یک بستنی دنج در مرکز شهر. و به عنوان یک غذای خوشمزه که به این ظرافت علاقه داشتم ، می توانستم ساعتها آنجا بنشینم (می خندد).

-… تنها چیزی که باقی مانده بود پرداخت هزینه بودجه بود. А معنی این کلاسها برای خود استاد چه بود؟

– او دوست داشت با من درس بخواند ، و من تنها دانشجویی نیستم که تحصیل می کنم به این روش کمیس از پیانیست های جوان و آینده دار – شرکت کنندگان در مسابقات بزرگ – دعوت می کند. بنابراین ، او اعتبار خود را در محیط حرفه ای حفظ می کند. من چیز عجیبی در این مورد نمی یابم.

در زمان های مختلف ، دیما شیشکین ، کوستیا املیانوف ، آلبرتو فررو و بسیاری از بچه های دیگر با او تحصیل کردند.

– آیا شرکت در کلاس کارشناسی ارشد یک پیانیست معروف با یک ترفند بازاریابی خاص؟ سعی می کنم ایده خود را توضیح دهم. پیانیست ایکس ، با دانستن اینکه او در هیئت داوران بسیاری از مسابقات حضور دارد ، با استاد Y به یک کلاس استاد می رود. به نظرم می رسد که مجموعه ای از چنین اساتیدی وجود دارد که ظاهر آنها خوب است … آیا من اشتباه می کنم؟

– من گزینه مشابهی را که شما در مورد آن صحبت می کنید اعتراف می کنم. در ایجاد شغل ، تا زمانی که مغایر با اصول اخلاقی نباشد ، می توان از راه های مختلفی استفاده کرد.

من شخصاً هرگز چنین هدفی را تعیین نکرده ام. برای من جالب بود که نظرات نوازندگان مدارس مختلف را می شنیدم ، ایده های آنها را می فهمیدم و شاید چیزی برای خودم می گرفتم.

مسابقه چایکوفسکی: حرکت دائمی

– از سال 2018 شما شما در بخش عمومی پیانو در دانشگاه آلما (آکادمی موسیقی روسیه به نام گنسین ها یادداشت نویسنده

-) تدریس می کنید – و من همچنین در بخش ویژه پیانو به سرپرستی ولادیمیر پاولوویچ کار می کنم اووچینیکوف حجم کار جدی است – بیش از 30 دانش آموز.

– فعالیت آموزشی در چنین حجمی خسته کننده نیست؟

– البته سخت است. اما من آن را دوست دارم و از همه مهمتر ، من چیزی برای گفتن به آنها دارم. حداقل ، حتی در کلاس پیانوی عمومی ، احساس می کنم بچه ها برای چیزی تلاش می کنند و کلاس ها برای آنها یک “تعهد” خالی نیست.

– من متعجب شدم که نام شما را در یکی پیدا کردم از سایت های تدریس خصوصی. آیا دوست دارید با کودکان کار کنید؟

– اول از همه ، کودک نیاز به بردن دارد. علاوه بر کودکان ، بزرگسالان نیز درس می خوانند. اگر شخصی انگیزه ، میل دارد – چرا به او کمک نمی کنید؟ علاوه بر این ، یک منبع درآمد اضافی امروز صدمه ای به من نخواهد زد.

– شما احتمالاً از آخرین اتفاقاتی که با یکی از همکاران شما رخ داده است آگاه هستید – معلم موسیقی مسکو ، کنستانتین چاوداروف ، که به اتهامات دروغین فرزند سالاری محکوم شده است …

– داستانی مضحک ، با نتیجه ای هیولا. فقط یک شوک احتمالاً می خواهید بپرسید ، آیا ممکن است به نوعی از چنین شرایطی محافظت کنید؟ بیمه من حضور والدینم است ، بدون شک ، هرچقدر هم که رابطه ما فوق العاده به نظر برسد.

آزادی برای کنستانتین چاوداروف!

زمانی وزیر فرهنگ سابق بود مدینسکی جمله زیر را بر زبان آورد: “من وارد هنرستان شدم – مکانی را در زیرگذر اجاره کنم.” شما قطعاً خوش شانس هستید. در مورد همکلاسی های سابق خود در دانشکده پیانو چه می توانید بگویید؟

– در بخش ، مطمئناً کسی بازی نمی کند ، پیانو را نمی توان آنجا کشید (می خندد).

به طور جدی – بسیاری از همکلاسی ها ، مانند من ، تحصیلات خود را در خارج از کشور ادامه دادند. برخی در آنجا ماندند ، اما بیشتر آنها بازگشتند. برای چه کسانی کار می کنند؟ بیشتر در مدارس موسیقی کودکان ، آموزشگاه های موسیقی ، کسی در کار کنسرت مستر … همه به نوعی در آن مستقر شدند ، هیچ کس شکایت نمی کند. البته افرادی هستند که موسیقی را رها کرده و به کار دیگری روی آورده اند. اما همین اتفاق در مشاغل دیگر نیز می افتد.

مدینسکی: “من وارد هنرستان شدم – مکانی را در گذرگاه زیرزمینی اجاره کردم”

– اگر دیروز شخصی اولین کنسرتوی چایکوفسکی را اجرا می کرد ، و امروز مایکاپارا با کودک وجود دارد – هیچ فاجعه ای در این اتفاق وجود ندارد؟

– اجازه دهید چشم انداز خود را از وضعیت تدوین کنم و عمداً روی بخش مرد فارغ التحصیلان تمرکز کنم؟ منظورت اینه؟

– بله ، دقیقاً. دختران از نظر حرفه ای انعطاف بیشتری دارند ، زیرا در کنار تحقق خلاقانه ، زمان رسیدن به سایر اهداف زندگی نیز فرا می رسد: خانواده ، فرزندان ، خانه. به عبارت دیگر ، نقش های عادی اجتماعی …

– موافقم. بنابراین ، من در حال پاسخ به سوال قبلی هستم. اولاً ، اگر نمی خواهید تدریس کنید ، پس در همان آموزشگاه موسیقی می توانید به عنوان نوازنده کار کنید. همراهی به علاوه در جاهای دیگر: کلاس باله ، استودیوی اپرا و غیره بنابراین ، حداقل معیشت خاصی تأمین می شود.

و سپس همه چیز در دست شماست. تمرین کنید ، رپرتوار یاد بگیرید و به عنوان یک مجری از بین بروید. و شما؟

joker123 casino malaysia minyak dagu mega888 apk pussy888 xe88 joker123 super 8 ways ultimate live casino malaysia live22 malaysia mega888 apk 免费电影 casino malaysia